دستورالعمل كاشت گندم در شرايط ديم نيمهگرمسيري
استفاده از کود مرغی در زراعت گندم
کود مرغی نسبت به سایر کود های دامی از نظر عناصر غذایی غنی تر می باشد . از کود مرغی می توان به عنوان جایگزین کود های شیمیایی یا مکمل آنها استفاده نمود. استفاده از کود مرغی تازه و فرآوری نشده در باغات و زراعت باعث ایجاد سوختگی در ریشه ها و اندام گیاه، در اثر تولید گاز آمونیاک و گرمای زیاد، میشود. کود مرغی فرآوری و غنی شده تولیدی شرکت فرآور کود با فرمولاسیون های مختلف به نام فرآ کود ، آلی و بیش از 60٪ ماده آلی و تمام عناصر غذایی مورد نیاز گیاه از جمله عناصر اصلی ازت ، فسفر و پتاسم و ریز مغذی ها را دارا میباشد.
این کود مرغی فرآوری شده حاصل عبور از کوره گرم است که بدون بذر علف هرز بوده و عاری از آفات و عوامل بیماری زا برای انسان و گیاه است.کود های مرغی اصلاح شده فوق به شکل پلت بوده که اندازه آن متناسب با قابلیت استفاده در بذرپاش است و به آسانی می توان در سطح مزرعه مصرف نمود. این کود ها سریع از دسترس گیاه خارج نمیشود زیرا تجزیه آنها سریع اتفاق نمیافتد و به مرور زمان و در طول فصل رشد تجزیه شده و عناصر غذایی و اثرات مفید خود را در دسترس گیاهان قرار خواهد داد. بطور کلی عناصر غذایی موجود در این کودهای در طول فصل رویش در اختیار ریشه گیاهان زراعی و باغی قرار می گیرند و در نتیجه در مراحل بحرانی رشد دچار کمبود عناصر غذایی نمی شوند. کودهای مرغی اصلاح شده فوق موجب بهبود شرایط فیزیکی و شیمیایی خاک برای فعالیت ریشه گیاهان زراعی و افزایش میکروارگانیسمهای خاکزی می شود. با ذخیره رطوبت بیشتر در خاک در اثر مصرف این نوع کود، تنش خشکی و گرما در زراعت دیم کاهش می یابد و دفعات آبیاری در زراعت های آبی نیز کمتر می شود. این کود ها با بهبود وضعیت بیولوژیکی خاک موجب کاهش بیماری های ریشه گندم و سایر گیاهان زراعی و باغی می شوند. این کودها با اصلاح خواص فیزیکی, شیمیایی و بیولوژیکی خاک گیاهان را در برابر تنش های محیطی مانند سرما، خشکی، شوری، گرما و... مقاومتر میسازند. با توجه به آزمون خاک می توان از کودهای مرغی فرآوری شده فوق به مقدار 300 تا 500 کیلوگرم در هکتار در گندم دیم قبل از کاشت مصرف نمود. مصرف 500 کیلوگرم در هکتار کود مرغی فرآ کود حاوی 25 کیلوگرم ازت، 10 کیلوگرم فسفر، 15 کیلوگرم پتاس، 5 کیلوگرم منیزیم، 7 کیلوگرم گوگرد، 20 کیلوگرم کلسیم، 10 کیلوگرم اسید هیومیک، 20 کیلوگرم اسید فولویک، 2 کیلوگرم آهن قابل جذب، 2 کیلوگرم روی، مس، مولیبدن و منگنز میباشد. این ترکیبات پاسخگوی تمام نیازهای تغذیه ای گندم بوده و میتوان در صورت نیاز 40 کیلوگرم در هکتار کود اوره را بصورت سرک و در فصل بهار مصرف نمود.
مديريت زراعي
دريك سيستم مديريتي ضعيف، موقعي كه عناصر غذائي به حد كافي دراختيار گياه قرار ندارد، عمليات شخم به خوبي انجام نميگيرد، كشت در زمان مناسب صورت نميگيرد، ميزان بذر نامناسب بوده و با علفهاي هرز، آفات و بيماريها بخوبي مبارزه نميشود و بالاخره فنون كشت به خوبي اعمال نميگردد، نبايد انتظار داشت كه واريتههاي اصلاح شده پرمحصول، بهتر از ارقام بومي عمل نمايند.
در توسعه يك سيستم زراعت موفق ، شناخت روابط متقابل ژنوتيپ گياهي و شرايط محيطي به منظور استفاده بهينه از ارزشهاي ارثي و قابليتهاي محيطي ضروري است. همراه با شناخت روابط متقابل آب و هوا و توسعه اجزاء عملكرد، ميتوان اثرات آب و هواي نامطلوب را نيز كاهش داد.
زمان كاشت
ميزان توليد در ديمكاري، در درجه اول، تحت تاّثير شرايط آب و هوايي است، بطوريكه اگر گياه زراعي مناسب براي يك منطقه انتخاب شود و اصول بهنژادي و بهزراعي نيز بخوبي رعايت گردند، توليد مطلوب منوط به وجود شرايط مساعد محيطي خواهد بود. در واقع ميتوان گفت كه سطح توليد در ديمزارها به مقدار زياد تحت تأثير آب و هوا و فقط به مقدار محدود تابع مديريت زراعي، بهنژادي و سياستگزاريها قرار ميگيرد. برخي محققين، تأثير شرايط محيطي بخصوص ميزان بارندگي را در نوسان محصول ديمزارها تا 82% برآورد نمودند.
استفاده بهينه از شرايط محيطي مستلزم تغيير مستقيم در عوامل مؤثر بر آن بوده و يا با ايجاد توازن نسبي بين عوامل قابل كنترل، تحت شرايط مشخص امكان پذير ميباشد. معهذا عدم امكان دخالت مستقيم و يا نداشتن توجيه اقتصادي در چنين مواردي ايجاب مينمايد ضمن برقراري تعادل بين گياه و محيط اطراف، رقابتهاي درون و برون بوتهاي را به حداقل رسانيد و حتيالامكان زمان حداكثر نياز گياه به مصرف آب را با رژيم بارندگي منطقه انطباق داد تا از فاكتورهاي محدود كننده بخصوص رطوبت موجود به شيوه مؤثر و با كمترين ريسك بهره برداري شود تا بدين ترتيب محيط مناسبي جهت رشد گياهان فراهم گردد.
عوامل مؤثر در تعيين زمان مناسب كاشت: تاريخ كاشت از طريق انطباق مراحل رشد و نمو با وضعيت حرارتي خاك و هوا، طول روز، پتانسيل تبخير و تعرق، بارندگي، رطوبت هوا و ساير خصوصيات جوي، شيوع آفات و بيماريها و علفهاي هرز بر استقرار، رشد رويشي و زايشي گياه و در نهايت عملكرد كمي و كيفي محصول و مسائل برداشت تأثير ميگذارند. در ميان عوامل فوق، بارندگي ودما نقش مهمتري دارند.
مناسبترين زمان كشت: به استناد اطلاعات دراز مدت آب و هوايي مناطق مختلف نيمهگرمسيري و تنظيم الگوي رشد گندم وجو با نزولات آسماني اين حوزه آب و هوايي، توصيه ميشود كه كشت غلات ديم در اين حوزه از بيستم آبانماه تا پايان آذرماه و ترجيحا در نيمه نخست آذرماه صورت گيرد. به نحوي كه ميزان رطوبت موجود بعنوان عامل اصلي توليدات ديم تا حد امكان بصورت فاكتور محدود كننده عمل ننموده و با انتخاب زمان مناسب كاشت از بهم خوردن تعادل حساس و بحراني بين رشد رويشي و زايشي در شرايط كمبود رطوبت جلوگيري شود. در اين محدوده زماني با پيشي گرفتن ميزان بارندگي بر ميزان تبخير و تعرق، گياه قادر به استفاده مفيد و مؤثر از شرايط محيطي بخصوص رطوبت موجود خواهد بود .
بديهي است كه تاريخ مطلوب كاشت براي ارقام مختلف متغير است. بدين ترتيب كه ارقام ديررستر گندم نظير گهر و نيك نژاد كه داراي دوره رشد (از كاشت تا رسيدن) بيشتري بوده و شاخص گرمايي بالاتر و دوام فتوسنتزي بيشتري دارند، زودتر از ساير ارقام قابل كشت ميباشند تا ديررسي ارقام ديررس با كاشت زود تا حدي جبران شود.
ميزان بذر
تعيين ميزان مناسب بذر به هنگام كشت از جمله ابزارهاي مديريتي است كه با ايجاد تعادل بين اجزاء عملكرد و به حداقل رساندن رقابت بين بوته ها، زمينه مناسبي براي بهرهوري از پتانسيل بالقوه محيط جهت حصول عملكرد مطلوب را فراهم مي نمايد .
در تراكمهاي بالاي گياهي رقابت زود ايجاد ميشود، اين موضوع سبب زودتر كاهش يافتن سرعت رشد نسبي ميشود، اما گياهان در تراكمهاي پايين مدت بيشتري رشد ميكنند. در مورد بيشتر گياهان زراعي در تراكمهاي خيلي پايين ممكن است رقابت به هيچ وجه رخ ندهد و منابع غذايي با كارايي مؤثر مورد استفاده قرار نگيرند و لذا در انتخاب تراكم بوته براي يك گياه زراعي بايد از كاربرد نامؤثر منابع در سطوح پايين تراكم و رقابت بيش از حد در سطوح بالاي تراكم خودداري شود.
تجارب حاصله نشان ميدهد كه نوسانات جوي خصوصاً ميزان بارندگي و درجه حرارت همچنين زمان وقوع، شدت، فراواني و دوام تنشهاي حاصله، ويژگيهاي ارقام، ميزان مواد غذايي خاك، سطح مكانيزاسيون مورد استفاده در تهيه زمين ميزان مهارت زارعين، رقابت علفهاي هرز و زمان كاشت در تعيين ميزان بذر در شرايط ديم مؤثر ميباشند. اين شرايط متغير در ديمزارها عوارض متفاوتي نظير وزن متفاوت دانه در سالهاي مختلف را به همراه دارد. مع الوصف، محاسبه ميزان بذر بر اساس مقدار ثابت وزني در سالي باعث انبوه شدن مزرعه و در سالي ديگر تنكي مزرعه را سبب خواهد شد. بنابراين توصيه ميزان مناسب بذر بر اساس تعداد دانه در واحد سطح، همواره سبب پيدايش مزرعه يكنواخت و مطلوب در سالهاي مختلف خواهد شد .
ميزان مناسب بذر گندم: نتايج بدست آمده نشان داد كه عملكرد دانه ناشي از كاربرد ميزانهاي مختلف بذر بسيار متفاوت بوده است. بدين ترتيب كه تراكمهاي دويست و دويست و پنجاه دانه در مترمربع در يك كلاس و تيمارهاي سيصد، سيصد و پنجاه و چهار صد دانه در متر مربع در كلاس مشترك جداگانهاي قرار گرفتهاند. شواهد موجود حاكيست كه قدرت ترميم گياهان در پر كردن فضاي خالي بين بوتهها در تراكمهاي پايين جبران افزايش تعداد سنبله در واحد سطح تراكمهاي بالا را ننموده و همين امر سبب كاهش محسوس عملكرد دانه به هنگام استفاده از تراكمهاي دويست و دويست و پنجاه دانه ميگردد. در تراكمهاي سيصد تا چهار صد دانه در متر مربع، زمينه مناسبتري جهت بهره وري از توانمنديهاي محيط جهت حصول عملكرد مطلوب فراهم ميشود. از طرفي كمبود رطوبت به عنوان عمدهترين فاكتور محدود كننده توليدات زراعي در ديمزارها ايجاب مينمايد كه با استفاده از مقدار كمتر بذر در شرايطي كه رطوبت در موقع سبز شدن كافي است از تنش رطوبتي اواخر فصل رشد اجتناب گردد تا بدين ترتيب هم از شرايط مساعد اوايل كشت به نحو مطلوبي بهرهبرداري شود و هم از بروز رقابت شديد در مراحل حساس تلقيح و دانه بندي جلوگيري به عمل آيد . معالوصف، در دامنه مورد بحث ميزان سيصد دانه در مترمربع موجهتر است. زيرا از لحاظ اقتصادي نيز استفاده از مقدار بيشتر بذر قابل توجيه نميباشد. علاوه بر اين، تراكم انبوه گياهان زمينه گسترش بيماريها بخصوص زنگها را مهيا نموده و اين امر خود نقصان كمي و كيفي محصول را سبب خواهد شد.
تراكم 300 دانه در مترمربع براي ارقام زاگرس، نيك نژاد، كوهدشت و سيمره با وجود عدم تشابه در اجزاء عملكرد، با ايجاد تعادل بين اجزاءعملكرد در شرايط مختلف، توازني جهت حصول عملكرد نهايي فراهم مي نمايد.
فاصله رديفهاي كاشت
استقرار تراكم مطلوبي از بوتههاي سالم در مناسبترين الگوي آرايش بوتهاي ،اساس يك سيستم موفق توليد زراعي است. در اين مرحله ابتدايي رشد گياه زراعي هر كوششي بايد صورت پذيرد تا براي دستيابي به محصول خوب، تعداد كافي بوته استقرار يافته بدست آيد.
نتايج بدست آمده از پژوهش سه ساله انجام شده توسط نگارندهگان در ايستگاه تحقيقات كشاورزي گچساران نشان داد كه كاربرد فواصل مختلف رديفهاي كاشت (15،20،25 و 30 سانتي متر) بر عملكرد تأثير متفاوت قاطعي بر جاي گذارده است. عملكرد دانه در فاصله كاشت 15 سانتيمتر با فواصل 25 و 30 سانتيمتر برتري معنيداري داشت. فاصله كاشت بيست سانتيمتر نيز در همين شرايط با فاصله كاشت 30 سانتيمتر اختلاف معنيدار نشان داد. بنحويكه چنانچه رديفهاي 15 و 20 سانتيمتر را به منزله فاصله كم و رديفهاي 25 و 30 سانتيمتر را بمثابه فاصله زياد فرض نمائيم، برتري عملكرد معنيداري به هنگام كاربرد فواصل كم بين رديفهاي كشت حاصل ميشود. انتخاب رديفهاي باريك و افزايش فاصله بوتهها روي رديفها سبب استفاده مؤثرتر از منابع و تأخير در زمان آغاز رقابت درون گياهي خواهد شد.
جنبه مهم ديگر از فاصله رديفهاي باريك، تأثير آن بر قدرت رقابت با علفهاي هرز است كه مبارزه با آنها با توجه به مشكل تأمين آب در ديمزارها، تدارك تجهيزات سمپاشي، توپوگرافي اراضي و افزايش هزينه توليد، در برخي موارد چندان عملي به نظر نميرسد.
ضد عفوني بذر:
توصيه ميشود قبل از كاشت بذور گندم و جو را با سم مانكوزب دو درهزار( براي كنترل سياهك پنهان) و سم كاربوكسين تيرام و يا ويتاواكس دو درهزار( به منظور كنترل سياهك هاي آشكار و پنهان) و يا رورالتياس نيم در هزار بخوبي آغشته نمايند.
تهيه و آماده سازي زمين براي كاشت:
تهيه مناسب زمين در افزايش عملكرد زراعت گندم و جو نقش بسيار مهمي دارد. به همين دليل در ديمزارها بايد بعد از اولين بارندگي موثر پائيزه تهيه زمين صورت گيرد.
براي آماده سازي زمين درزمين هاي غيرسنگلاخي، شخم با گاوآهن برگرداندار و ديسك توصيه ميشود. البته درشرايط رطوبتي بالا كه استفاده از ديسك باعث فشرده شدن لايه هاي زيرين خاك و به تاخير افتادن زمان كاشت ميشود به جاي ديسك بايد از پنجه غازي استفاده نمود. تا ضمن نرم كردن خاك، با هوا دادن به آن رطوبت موجود در خاك را كاهش داد. براي صاف كردن پشتههاي حاصل از حركت تيغههاي پنجه غازي، هم عرض با عرض كلي گاوآهن،ب ا استفاده ازدو قطعه زنجير چوب يا آهن به شاسي آن متصل شود. اين كار شرايط را براي كاشت يكنواخت با ماشين فراهم ميآورد. توصيه ميشود در زمينهاي سنگلاخي به جاي ديسك از پنجه غازي استفاده شود.
براي كاشت گندم و جو توصيه ميشود ازماشينهاي عميقكار ديم كه كود و بذر را با هم ميكارند، استفاده شود. عميقكارها گذشته ازپراكنش يكنواخت بذر در عمق خاك، بذور را در عمق بيشتر و در جويچهها كشت مينمايند و در نتيجه امكان استفاده بيشتر از رطوبت ناشي از بارندگي را براي گياه فراهم مينمايند. فاصله بين خطوط كاشت در اين ماشين ها 5/17و 25سانتيمتر است. براساس يافتههاي تحقيقاتي فاصله 5/17 سانتيمتربراي رديفهاي كاشت(به دليل پوشش بهتر و يكنواختي بوتهها، رشد كمتر علفهاي هرز و كاهش تبخير رطوبت) توصيه شده است. اما درصورتيكه بقاياي گياهي سال قبل در هنگام كاشت از فرورفتن شيار بازكنها به داخل خاك جلوگيري نموده و يا موجب گرفتگي چرخهاي محرك گردد و در نتيجه در ريزش كود و بذر، مشكل ايجاد نمايد. بناچار توصيه مي شود تا فاصله رديفهاي كاشت 25 سانتيمتر در نظر گرفته شود.
قبل از كاشت لازم است بر اساس دفترچه راهنماي ماشين، در مورد تنظيم و كاليبره كردن عميق كار براي ريختن دقيق مقدار كود و بذر مورد نظراقدام نمود. همچنين ميزان باد لاستيك هاي عميق كار بايد تنظيم شود. پربادي لاستيك با افزايش قطر موثرآن ميزان ريزش بذر را كاهش و كم بادي آن با كاهش قطر موثر مقدار ريزش بذر را افزايش ميدهد. در پايان كار روزانه، بايد عميق كار را داخل محيط سر پوشيده قرار داد. اين كار از بهم چسبيدن ذرات كود باقيمانده در داخل مخزن جلوگيري مينمايد. مخزن اكثر عميق كارها از دو قسمت تشكيل شده است و بين آنها لايه برزنتي انعطاف پذيري قرار دارد. متناسب با مصرف كود و بذر در هكتار ميتوان كود يا بذر را در مخزن كم يا زياد نمود. به عنوان مثال اگر در يك هكتار قرار است 180 كيلوگرم كود داده شود و120 كيلوگرم بذر كاشته شود و ظرفيت مخزن بذر كار 300 كيلو گرم باشد، به همين نسبت بايد كود و بذر را داخل مخزن ريخت. در غير اين صورت در هنگام كاشت در وسط مزرعه كود يا بذر مصرفي به اتمام ميرسد.كه تامين آن موجب اتلاف وقت خواهد شد.
حفظ حاصلخيزي اراضي:
حفظ و دوام حاصلخيزي اراضي اصول مهم و لازمه توليد عملكرد بالا در كشاورزي پايدار مي باشد. بخش وسيعي از اراضي ديم به ويژه قسمتي ازآنها كه در دامنههاي شيبدار قرار دارند. به علت كشت مكرر گندم و چراي بي رويه و عدم مراعات نكات اصولي تهيه زمين از لحاظ مواد آلي بسيار ضعيف ميباشند. به نحوي كه خاكدانهها قوام خودرا از دست داده و در معرض انواع فرسايش آبي و بادي قرار دارند و در نتيجه آبشوئي، به تدريج قابليت زراعي خودرا ازدست ميدهند. امروزه فقر حاصلخيزي اراضي يكي از تنگناهاي اساسي در توفيق زراعت ديم ميباشدكه در صورت عدم توجه ضايعات جبران ناپذيري را بر كشاورزي كشور تحميل خواهد نمود. براي بهبود حاصلخيزي اراضي ديم راههاي متنوعي وجود دارد كه به عنوان مثال ميتوان به افزايش كود حيواني و كمپوست، كودسبز، حفظ كلش و بقاياي گياهي، اعمال تناوب صحيح زراعي، اجراي درست عمليات تهيه زمين و افزايش كودهاي شيميائي اشاره نمود.
نياز غذايي گندم
اصولاَ تغذيه گياهان در ديمزارها نسبت به اراضي آبي از پيچيدگي بيشتري برخوردار بوده و بايد بر اساس رژيم رطوبتي قابل انتظار در منطقه تنظيم شود. مصرف كودهاي شيميايي نبايد به صورتي باشد كه موجب رشد بيش از حد گياه و مصرف رطوبت خاك خصوصاً در مراحل اوليه رشد گياه شود و نتيجتا سبب كاهش رطوبت موجود در دوره پر شدن دانه و چروكيدگي شديد دانه شود. از سوي ديگر با توجه به اينكه ديمزارهاي مناطق نيمهگرمسيري در بيش از نيمي از سالها داراي ميزان بارندگي نسبتاً مطلوبي ميباشند، ميزان مواد غذايي قابل دسترس بايد به اندازه اي باشد كه گياهان بتوانند از توانمنديهاي موجود محيطي استفاده مطلوب نمايند. نمونهبرداري از خاك مزارع و تطبيق آن با نتايج تحقيقات انجام شده در ايستگاههاي تحقيقاتي، راهنماي مناسبي در تغذيه مطلوب ارقام اصلاح شده گندم و جو در مناطق نيمه گرمسيري است. ذكر اين نكته ضروري است كه تمام كودهاي شيميايي مورد توصيه، در زمان كشت مورد استفاده قرار ميگيرند و به دليل اجتناب از تشديد تنش خشكي در شرايط سخت رطوبتي، استفاده از كودهاي ازته به صورت سرك مورد توصيه نميباشد.
از سوي ديگر نبايد فراموش كرد كه با گسترش مداوم و كشت مطلوب ارقام اصلاح شده گندم و جو، به دليل عكسالعمل بهتر آنان در مقابل كودهاي شيميايي، مقادير توزيع شده فعلي يقيناً پاسخگوي نياز كشاورزان نخواهد بود.
مصرف كود موجب تسريع رشد گياه، افزايش انباشت ماده خشك، افزايش پنجه هاي بارور، توسعه سريع بوته و افزايش دريافت انرژي خورشيدي ميشود. افزايش پوشش گياهي ناشي از مصرف كودها موجب كاهش تبخير از سطح خاك و در نتيجه افزايش كارائي مصرف آب ميگردد. مصرف كودها به ويژه مصرف فسفر موجب توسعه بيشتر ريشه و افزايش شانس گياه براي استفاده از رطوبت عمق خاك در فصل بهارميگردد. فسفر موجب تسريع رشد گياه، كاهش دوره رشد و بهبود كارائي مصرف آب مي شود. افزايش ازت در گندم از يكسو موجب افزايش كارائي مصرف آب و از سوي ديگر موجب افزايش مصرف آب مي شود. بنابراين در اراضي با ميزان كم رطوبت قابل استفاده( مناطق كم باران)مقدار ازت مصرفي بايد كاهش داده شود تا بين مصرف آب در مراحل رشد رويشي و رشد زايشي تعادل برقرار شود. اگر ميزان مصرف ازت بيش از اندازه باشد ممكنست موجب تسريع و توسعه بيش از اندازه رشد رويشي و محدوديت رشد زايشي گردد
تناوب زراعي:
منظور از تناوب زراعي، توالي كشت محصولات مختلف طي ساليان متوالي در يك قطعه زمين است.
ورود گياهان جديد به سيستم تناوبي ديمزارها، يك راه حل مؤثر براي متنوع كردن توليدات كشاورزي بوده كه كنترل آفات و بيماريها و علفهاي هرز را سهولت ميبخشد. امكان تغذيه از عناصر مختلف غذايي در اعماق مختلف خاك مهيا گرديده و زمينه ايجاد كشاورزي پايدار فراهم ميشود. در سيستمهاي زراعي موجود تحت شرايط ديم تعداد كمي از گياهان زراعي قادر به توليد اقتصادي و پايدار محصول ميباشند. اين گياهان ميبايست علاوه بر هزينه توليد كم و ريسك اندك قادر به رقابت با گندم و جو باشند.
تحقيق بعمل آمده توسط محمدي (1381) در منطقه نيمه گرمسيري استان كهگيلويه و بويراحمد نشان داد كه عليرغم شناخت خوب كشاورزان از آيشگذاري و فوايد آن (6/81 درصد) ميزان بكارگيري عملي آن 5/42 درصد بوده است. معهذا زارعين ديمكار در خصوص تناوب زارعي و فوايد آن در مقايسه با ساير موارد از حداقل اطلاعات (1/7 درصد) برخوردار بوده و تنها 6/4 درصد از آنان عملاً از تناوب زراعي استفاده مينمايند.
بنظر ميرسد كه در شرايط موجود آيش نه تنها بخاطر بارندگي محدد و متغير سالانه بلكه بدليل سنت ديرينه بكار گرفته ميشود. اين بدان معني است كه در بسياري مناطق ظرفيت قابل توجهي از اراضي زراعي بلااستفاده مانده است.
از سوي ديگر، در سالهاي اخير، كشت متوالي گندم و جو مورد پذيرش كشاورزان قرار گرفته است. اين امر مبتني بر اصول و مستندات زراعي نيست، بلكه به دليل عوامل اقتصادي و مديريتي از قبيل كمبود زمين، پيشرفت مكانيزاسيون، افزايش نيروهاي بيكار، قابل دسترس بودن كودها و يارانههاي دولتي است.كشت پياپي محصولات سبب تخريب بسياري از خصوصيات فيزيكي و شيميائي خاك در مناطق نيمه خشك ميشود. پايداري كم خاكدانهها، غلظت كم كربن آلي؛ ازت و فسفر در مزارع بوفور مشاهده ميشود. علاوه بر اين، كشت پياپي محصولات زراعي، افزايش ميزان آلودگي توسط حشرات و بروز اپيدمي برخي بيماريها را در پي خواهد داشت.
نتايج تحقيق هشت ساله براي تعيين بهترين گياه براي تناوب دو ساله با گندم ديم كه از سال1374 درمورد گياهان كلزا، آفتابگردان، گلرنگ، يونجه يكساله، عدس، نخود، ماشك علوفهاي، جو،گندم و وضعيت آيش در ايستگاه تحقيقات كشاورزي گچساران اجرا گرديد، نشان داد كه اولا استفاده از لگومها و دانههاي روغني در تناوب دو ساله با گندم در مقايسه با كشت متوالي غلات (گندم و جو) و آيش، آثار مثبتي بر روي عملكرد گندم ديم و حاصلخيزي خاك از طريق افزايش مواد آلي و بعضي عناصر كممصرف و پرمصرف خاك در اين مناطق دارد. ثانيا در صورتيكه عملكرد دانه گندم براي زارع حائز اهميت بيشتر باشد، بهتر است بعد از گندم از لگومهاي علوفهاي (يونجه و ماشك علوفهاي ) استفاده نمود. ثالثا در صورتيكه در آمد خالص در دو سال مد نظر باشد، بهتراست بعد از كشت گندم، عدس و يونجه ديم را در تناوب قرار داد. رابعاً در صورتيكه بهبود خصوصيات خاك (حاصلخيزي) بيشتر مورد نظر باشد، بهتر است از ماشك گل خوشهاي و يونجه ديم يكساله استفاده نمود.